قال علی علیه السلام : مَن بَصّركَ عَيبَكَ فَقَدْ نَصَحكَ.ُ / (فهرست غرر، ص 381)
کسي که عيب تو را به خودت نشان بدهد مسلماً او دلسوز و خيرخواه تو است.
مشرک را نمی آمرزم!
وای به حال کسی که با نماز و طاعتش وارد جهنم شود! امان از کسی که صورت صدقه و زکات و صلاتش صورتهایی باشد که زشتتر از آنها تصور نشود! بیچاره، تو مشرکی! خداوند به فضل خود موحد اهل معصیت عصیانکار را میآمرزد، ان شاءالله، ولیکن فرموده است که مشرک را نمیآمرزم اگر بی توبه از این دنیا برود. در احادیث شریفه، شنیدی چنان که می فرماید: «مرائی [ریاکار] مشرک است.» کسی که ریاست دینی و امامت خود، تدریس خود، تحصیل خود، روزه ی خود، نماز خود، و بالاخره اعمال صالحه خود را ارائه به مردم دهد برای منزلت در قلوب، مشرک است، و به موجب اخبار اهل عصمت، صلوات الله علیهم، و به موجب آیه شریفه مشمول غفران حق نمیشود. پس، ای کاش اهل معاصی کبیره بودی و متجاهر به فسق بودی و متهتّک حرمات ظاهره بودی، و موحد بودی، و شرک به خدا نمیآوردی.
[ امام خمینی ، چهل حدیث ، نشر فرهنگی رجاء، 1368 ، ص 44 ]
سنت لا یتغیّر!
فی الکافی عن الصادق(ع): ان الله تعالی بعث نبیا من انبیائه الی قومه، و اوحی الیه، ان قل لقومک انّه لیس من اهل قریه و لا ناس کانوا علی طاعتی فاصابهم فیها سَراء، فتحولوا عما احب الی ما اکره الا تحولت لهم عمَا یحبَون الی ما یکرهون. (الشافی صفحه 600جلسه326 )
هیچ قریه ای، مردمی، جماعتی، ملتی نیستند که از ما احب الله برگردند بما کَرِه الله، الّا اینکه خدای متعال هم آنها را متحوّل می کند . عمّا یحّبون الی ما یکرهون. تا ملتی متدین اند، اهل اطاعت خدایند، اهل امر به معروف و نهی از منکرند، اهل مجاهدتند، خدای متعال خیراتی را به طرف آنها سرازیر می کند. بعد بر اثر عوامل مختلف، این صفات و سجیات خوب را از دست می دهند،میل به گناه پیدا می کنند، میل به اختلاف پیدا می کنند. این طور که شد خدای متعال هم آن حالت نیکو را به جالت بد برمی گرداند. عکسش هم همین طور است. نقطه مقابل سَراء، سختی ها و تنگی ها و مشکلات است. سنت الهی در آفرینش انسانها این است. همیشه هم همینطور بود است. نقض نشود به بعضی از ملتهایی که اهل گناهند، اما زندگی های علی الظاهر در رفاه و پیشرفته ای دارند، این نقض وارد نیست. اولا: آنها بر اساس صفات نیکو مثل پشتکار و نظم در زندگی به آن پیشرفتها رسیدند. معنای این روایت این نیست که ملتها باید از همه جهات خوب باشند تا خدای متعال به آن ها رفاه و پیشرفت بدهد.نه، هر صفت خوبی ، هر سجیه خوب ملی و عمومی، یک تاثیر نیکویی دارد. ملتی که به دنبال علم است اهل تلاش است، وقت شناس است ، بلند همت است ، باگذشت است، به یک نتایج درخشانی می رسد. این کمالات راکه از دست داد، آن نتایج از دستش خواهد رفت. ثانیا: همان ملتهایی که انسان از دور نگاه می کند و خیال می کند مشکلاتی ندارند، اینها به خاطر فساد اخلاقشان غرق در مشکلاتند و تاثیرات گناهانشان گریبان آنها را می گیرد. بنابراین، سنت الهی در مورد همه ملتها و در همه زمانها لا یتغَیر است. این ، برای همه ما درس است.
[ شرح حدیث از امام خامنه ای مد ظله العالی در مقدمه درس خارج مورخ یکشنبه 11/11/88]
به سه چیز عمل کنید تا از سه چیز محروم نمانید!
معاویه بن وهب گوید: روزی امام جعفر صادق علیه السلام به من فرمود: ای معاویه! هر کس موفق شود سه چیز را به جای آورد از سه چیز دیگر محروم نخواهد ماند. (بدین گونه که:) هر کس توفیق دعا کردن یابد از اجابت دعا محروم نمی ماند، زیرا خدای عزّوجل می فرماید: اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ( غافر/ 60) مرا بخوانید تا (دعای) شما را پذیرفته و اجابت نمایم. هر کس توفیق شکر گزاری یابد از فزونی نعمت محروم نمی شود زیرا خدای عزوجل می فرماید: لئن شکرتم لازیدنکم(ابرهیم/ 7) اگر شکر گزاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود. و هر کس موفق به توکّل بر خداوند گردد، از کفایت امرش توسط خداوند، محروم نمی گردد به دلیل این که خداوند فرموده: و من یتوکّل علی الله فهو حسبه(طلاق/ 3) و هر کس بر خدا توکل کند، امرش را کفایت می کند.
[ محمد حسین محمدی ، هزار و یک حکایت قرآنی، نیلوفرانه ، چاپ دهم ، 1394 ، حکایت 85 ]
مسجد مهمان کش!
مثلی است که در مثنوی آورده، میگوید در یکی از شهرها مسجدی بود ، که به «مسجد مهمان کش» معروف شده بود. میدانید قدیمها مهمانخانه و مانند آن نبوده و اگر کسی وارد محلی میشد و دوست و آشنایی نمیداشت مسجد را مسکن میگزید. مسجدی بود که معروف شده بود که هر کس میآید اینجا شب میخوابد، صبح که میروند، جنازهاش را بیرون میآورند و کسی هم نمیدانست علت قضیه چیست. یک آدم غریبی آمد، رفت در آن مسجد بخوابد، مردم گفتند آنجا نرو، این مسجد نمیدانیم چگونه است که هر کس میآید شب در اینجا میخوابد صبح جنازهاش را بیرون میآورند، زنده نمیماند. گفت: من دیگر از زندگی بیزارم و از مرگ هم نمیترسم، من میروم. هر کار کردند گوش نکرد و رفت در آنجا خوابید. ضمنا آدم شجاع و دلیری بود. آن نیمههای شب که شد صداهای هولناکی از اطراف این مسجد بلند شد: آی تو کی هستی که آمدهای اینجا؟ الان خفهات میکنیم، الان ریز ریزت میکنیم؛ یک صداهای مهیبی در آن تاریکی که زهره شیر میترکید. تا این صداها را شنید، این هم از جا بلند شد و گفت: تو کی هستی؟ صدایش را بلندتر کرد: هر که هستی بیا جلو، من از مرگ نمیترسم، من دیگر از این زندگی بیزارم، بیا هر کاری میخواهی بکنی بکن. شروع کرد فریادِ بلندتر کشیدن. یک مقدار که جلو رفت و فریاد کشید صدای مهیبی از داخل مسجد بلند شد، ناگهان دیوارها فرو ریخت و طلسمهایی که در آنجا بود شکست و گنجهایی که در آنجا مدفون بود پیش پای آن آدم فرو ریخت. فردا صبح از آنجا با یک سلسله گنجها بیرون آمد. سید جمال میگوید غرب آن مسجد مهمانکش است. آدمهای ضعیف که به اینجا بیایند خود را میبازند و میمیرند. باید فریاد کشید و این طلسم دروغین را شکست، که خودش همین کار را کرد و مصداق آن آدم دلیر بود. در آن زمانی که مبارزه با انگلستان در دِماغ احدی نمیتوانست خطور کند فریاد مبارزه با سیاست استعماری انگلستان را بلند کرد و برای اولین بار این حالت خودباختگی را از مردم گرفت و روی خودِ اسلامی مردم تکیه کرد.
[ مرتضی مطهری ، آینده انقلاب اسلامی ایران ، تهران ، انتشارات صدرا، چاپ سی و یکم ، 1389 ، ص 70و 72]
هلاکت انسان در سه چیز!
از امام پنجم علیه السلام روایت است که سه چیز باعث هلاکت انسان می گردد «ثَلاثٌ مُهْلِکاتٌ شُحٌّ مُطاعٌ وَ هَوًی مُتَّبَعٌ وَ اعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ». اول ، شُحٌّ مُطاعٌ : یعنی بخلی که از آن اطاعت شود. یک وقت انسان بخیل است. اما از بخلش اطاعت نمی کند. دلش نمی خواهد وجوهات بدهد. اما از بخل اطاعت نکرده. وجوهات می دهد. این عیب ندارد. اما اگر از بخل اطاعت کرد. هلاک می شود. بعضی ها طبعا بخیل هستند. دلشان نمی خواهد پول بدهند. اما از طرفی متدین هم هستند و می دانند که باید بدهند. ولی خوشا به حال کسانی که وقتی کار خوب می کنند، شاد می شوند. در حدیث هم آمده که : " بهترین شما آن کسانی هستند که اِذا اَحسَنُوا أَستَبشَروُا." وقتی کار خوبی می کنند بشاش می شوند. " دوم، هَوًی مُتَّبَعٌ : هوای نفسی که از آن پیروی شود. دلت می خواهد به زنها نگاه کنی. اگر نگاه کنی. این باعث هلاکت توست. اما یک زمان دلش می خواهد نگاه کند. ولی به خودش فشار می آورد و نگاه نمی کند. هوا دارد امّا از هوا ها اطاعت نمی کند ، این خوب است.اما هَوًی مُتَّبَعٌ یعنی دلش بخواهد که گناه کند و گناه هم می کند . که این (پیروی از هوای نفس) باعث هلاکت است. سوم، اعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ : انسان به خودش ببالد که من یک کسی هستم. روشنفکرم. خیلی ها فکر می کنند روشنفکرند و حال انکه تاریک فکر هستند. وقتی حرف می زنند. انسان می فهمد که این شخص تاریک فکر است. روشنفکر نیست. بد است که انسان به خودش ببالد. علت اینکه منافقین گرفتار شدند. این بود که به خودشان بالیدند.
[ بررسی گناهان کبیره در مواعظ ایت الله مجتهدی تهرانی، بوستان قرآن ،چاپ ششم ،1395 ، صص 72 تا 75 ]
بلد چی!
حاج احمد (متوسّلیان) سر صحبت را باز کرد : « نگفتی توی خط چه کار می کردی؟» “ اولش کنار قبضه خمپاره بودم ، بعدش آموزش دیده بانی دیدم و دیده بان شدم . وقت عملیات ...” کارهایم را که شمردم حاج احمد فقط گوش می داد،اما اسم گشت و شناسایی را که آوردم سرش را چرخاند.دستش را روی شانه ام انداخت و گفت : « یک بلد چی باید اول خودش را بشناسد بعد خدای خودش را و بعد مسیر رسیدن به مقصد را.آن وقت می تواند دست دیگران را بگیرد و راه را از چاه نشان بدهد. شاه کلید توفیق در عملیات ها دست بلد چی هاست.آنها باید گردان های پیاده را از دل معبر و میدان مین عبور بدهند و برسانند بالای سر دشمن ، اما باید قبل از این کار ، با دشمنِ نفس مبارزه کنن و از میدان تعلّقات بگذرند. آن وقت می توانند گردان ها را آن گونه که باید هدایت کنند و فکر می کنم تو بتوانی بلد چی خوبی باشی. »
[ حمید حسام ، وقتی مهتاب گم شد، خاطرات علی خوش لفظ ، سوره مهر ، چاپ سوم ، 1395 ، ص 73 و 74 ]
یک استفتاء
سوال: آیا هنگام قصد اقامت، جایز است نیّت خروج از محل اقامت به محل دیگری را که کمتر از چهار فرسخ با آن فاصله دارد بنمائیم؟
جواب: قصد خروج از محل اقامت به اندازه کمتر از مسافت شرعى اگر به صدق اقامت ده روز ضرر نزند مثل بيرون رفتن از آنجا به مدت چند ساعت از روز يا شب براى يک بار يا چند بار به شرطى که مجموع ساعات خروج از شش، هفت ساعت بيشتر نشود، در اين صورت، قصد خروج به قصد اقامت لطمه نمیزند.
نظرات شما عزیزان: